اسماء شریفه امام زمان عج
تعداد ۱۸۲ نام برای آن حضرت ذکر شده که در اینجا به ذکر هفت نام مشهور بسنده می کنیم :
۱ - بقیةاللّه السلام علیک یا بقیةاللّه فی ارضه ۲ - حجة ، نقش خاتم آن حضرت اینچنین است : انا حجةاللّه.
۳ - خلف صالح ، به معنی جانشین جمیع انبیاء و اوصیاء و دارنده جمیع علوم و خصایص آنان .
۴ - قائم ، به معنی قیام کننده به حق .
۵ - محمّد : پیامبر اکرم فرموده اند که آن حضرت هم نام ایشان است .
۶ - مهدی ، مشهورترین نام حضرت است . ( المهدیّ طاووس اهل الجنّه )
۷ - منتظر ( به فتح ظاء ) به معنی در انتظار ، که همه خلایق در انتظار مقدم مبارک اویند.
شبهای قدر، عالیترین لحظات برای پیوند بنده و خالق و بهترین فرصت برای اندیشه در جهت بازگشت به خویشتن در اوج غرق گشتگی در دنیای مادی است. آنان که مأمن و پناهگاه امنی برای توسل میجویند، آماده شدهاند تا در شب های دل کندن از هر آنچه انسان را به پستی و فراق از اصل کشانده، رهایی یابند و همچون آیینهای، مهیا و آماده تجلی نور حق و خداشناسی شوند. | |
اکنون که بیش از نیمی از ماه پرفیض رمضان سپری شده، دلها و قلبها در دریای بیکران این ماه شسته و مطهر شده، تا در شبهای ریزش باران رحمت الهی، به درگاه حضرتش انسی دوباره گیرد و برای کسب عافیت به دور از هر آلودگی دعا کند. در حقیقت حلقه اتصال بندگان با خالق هستی که از اول رمضان آغاز گشته است در شبهای قدر به اوج خود میرسد. درهای رحمت الهی گشوده شده، فرشتگان نظاره گر اعمال و شب زندهداریهای بندگان عاشقی هستند که سر بر سجده شکر ساییده و او را میخوانند تا اندکی از خوان بیکران رحمتش برای ادامه زندگی و ره توشه سفر آخرت به روی آنان گشوده شود. "انا انزلناه فی لیله القدر" آیهای از کلام وحی الهی که بارها شنیده و زمزمه کردهایم، کلامی که انسان مانده در قفس دنیا و در بند مادیّات را به سوی شبی فرا میخواند که گویند از هزار شب برتر است. "قدر" به معنای اندازهگیری است و از اسرار شب قدر نزول قرآن است و در این شب حوادث یک سال تا شب قدر سال آینده اعم از زندگی، مرگ، رزق، سعادت و شقاوت بندگان تقدیر میشود. در قرآن کریم آیهای که بیان کند شب قدر چه شبی است، دیده نمیشود، تنها در آیه ۱۸۵سوره بقره اینگونه آمده است که "شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن" قرآن یکپارچه در ماه رمضان نازل شده است. با استناد به این آیه معلوم میشود شب قدر یکی از شبهای ماه رمضان است، اما این که کدام یک از شبهای آن است، در قرآن کریم بیان نشده و تنها از روایات استفاده میشود. اهمیت شب قدر به حدی است که بسیاری از امامان دین بر احیای این شب حتی در حال بیماری نیز سفارش کردهاند. امام صادق(ع) به ابو بصیر می فرماید: در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان، تا میتوانی آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده داری کن، در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد: اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادی ندارد که سر شب کمی بخوابی و باقی مانده شب را به هر نحوی که میتوانی به عبادت بپردازی، چون در ماه رمضان، درهای آسمان گشوده است، شیطان ها در زنجیرند و اعمال مؤمنان پذیرفته میشود. از این حدیث بر می آید که انسان در این شب باید به هر شکل ممکن عبادت و راز و نیاز با خالق را از دست ندهد زیرا در این شب که شیاطین در بند هستند، هیچ واسطهای بین بنده و خالق نیست. از پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز نقل است: از خداوند به دور باد و نفرین بر کسی که به شب قدر برسد و زنده باشد، اما آمرزیده نشود. "انس بن مالک" از پیامبر (ص) نقل کرده که فرمودند: ماه مبارک به شما رو آورده است و در این ماه شبی است که برتر از هزار ماه است و هر کس از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات بینصیب مانده است و محروم نمیماند از برکات شب قدر، مگر کسی که خویشتن را محروم کرده است. از امام باقر (ع) نیز درباره به وجود آمدن شب قدر نقل است که اگر خداوند کارهای مؤمنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمیرسند، اما از راه لطف کارهای نیکوی آنها را چند برابر میفرماید تا کاستی هایشان جبران شود. بر این اساس، راز سعادتمند شدن انسانها در شب قدر، عمل اختیاری صالحی است که با عنایت خداوند، برکت یافته و چند برابر میشود. از حضرت رسول (ص) نیز پیرامون شب زنده داری شب قدر نقل است که فرمودند: کسی که شب قدر را شب زندهداری کند، تا شب قدر آینده، عذاب دوزخ از او دور گردد. امام موسی بن جعفر (ع) نیز در این باره فرمودند: کسی که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زندهداری کند، گناهانش آمرزیده میشود. تمامی این روایات بر این مطلب دلالت دارند که برخی مقدرات و پاداشها، مانند دور شدن از عذاب دوزخ، نتیجه کار خود بندگان است و سرنوشت هر انسانی در شب قدر به دست خودش رقم میخورد. در این شب به خواندن دعاهایی از جمله "جوش کبیر"، "دعای افتتاح" و "ابوحمزه ثمالی" سفارش شده زیرا انسان با یادآوری لطف، گذشت، کرم، رحمت و بخشش بیپایان خدای مهربان او را در کنار و دستگیر خویش میبیند و نور امید در دلش می درخشد. در شبهای قدر انسان وارد مسیر سرنوشت خود گشته و آن را تغییر میدهد، گاهی برای پیمودن مسیر مقدرات، بر بال دعا و گاه بر بال عمل مینشیند و با درک این شب، از شرّ نفس و شیاطین به آن خالق یکتا دست یاری دراز می کند تا همواره نگاهبان او باشد تا بتواند ره توشهای از اعمال نیک و شایسته برای سفر آخرت خود ذخیره کند. از اعمال شب قدر آن است که انسان به نگهبانان این شب "معصومین (ع)" توسل جسته و توفیق در اعمال و احوال را که به آن احتیاج دارد ذکر کرده و تلاش کند تا با استغفار از گناهان خود، باران رحمت و جود و بخشش خداوند را شامل حال خود کند. از دیگر اعمال شب قدر، نمازی است که در آن یک بار حمد و هفت بار "قل هو الله احد" خوانده میشود و بعد از پایان نماز هفتاد بار ذکر "استغفرالله ربی و اتوب الیه" گفته میشود و سپس حوایج از خدا خواسته میشود. به جا آوردن صد رکعت نماز و خواندن دعاهایی که در بین آن وارد شده از دیگر اعمال این شب است، زیرا مضامین آن برآمده از سینه امامان دین بوده و در این ادعیه علوم گران بهایی است که جز پیامبران و جانشینان آنان کسی از آن آگاه نیست. خواندن دعای گشودن قرآن و قرآن را روی سر گذاشتن از دیگر اعمال شب قدر است به این نیت که عقل و اندیشه او با این عمل تقویت شده و با دانشهای قرآن کامل شود و نور عقل با نور قرآن ضمیمه گردد. قرآن را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ. پس هر حاجت که دارد بخواهد. قرآن شریف را بر سر بگذارد و بگوید: اللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ وَ بِحَقِّ مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ بِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِن مَدَحْتَهُ فِیهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلاَ أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ، پس ده مرتبه بگوید بِکَ یَا اللّهُ، ده مرتبه بِمُحَمَّد، ده مرتبه بِعَلِیٍّ، ده مرتبه بِفاطِمَةَ ده مرتبه بِالْحَسَنِ ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَر ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُوسى ده مرتبه بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ده مرتبه بِالْحُجَّةِ پس هر حاجت که دارى طلب کن.
به جا آوردن نمازهای مستحبی و قضا، قرائت سورههای روم، عنکبوت و دخان (در شب بیست و سوم)، از دیگر اعمال سفارش شده در شب های قدر برای بهره گیری از کرم و بخشش خداوند و آمرزش گناهان است. |
فاطمه جان! آیا غذایی داری تا از گرسنگی بیرون آیم؟
- دو روز است که در منزل غذای کافی نداریم آنچه بود به شما و فرزندانم حسن و حسین دادم و خود از غذای اندک موجود استفاده نکردیم.
- فاطمه جان ! چرا به من اطلاع ندادی تا به دنبال تهیه غذا بروم؟
حضرت زهرای اطهر، نگاه نجیبش را بر زمین انداخت و فرمود:
یا ابا الحسن ! انی لا ستحیی من الهران اکلف نفسک ما لا تقدر علیه
ای اباالحسن! من از خدایم شرم دارم که از تو چیزی درخواست نمایم که مقدورت نباشد.
و اینگونه خانه علی و زهرا، کانون مودت و محبت و رحمت می شود، و علیرغم وجود همه مشکلات و سختیها و مصائب که در زندگی مشترک علی (ع) و زهرا (س) بیش از هر خانه دیگر وجود داشت، به اعتراف خود امیرالمؤمنان نگاه به چهره همسر کردن باعث زدوده شدن هرگونه غم و اندوه می گردد:
((سوگند به خدا، من زهرا (س) را تا آن هنگام که خداوند او را به سوی خود برد، خشمگین و مجبور به کاری ننمودم، او نیز مرا خشمگین نکرد و هیچگاه موجب ناخشنودیمن نشد... من هر گاه به چهره زهرا (س) نگاه می کردم هرگونه غم و اندوه از من برطرف می شد...))
آری این خانه، خانه ای است که از مظاهر رفاه مادی در آن هیچ یافت نمی کنی و لیکن همجواری با همسر و شریک زندگی را مایه آرامش می یابی.
2- تقسیم کار در خانه:
یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده تعیین حدود مسؤولیت افراد در خانواده است.
رسول خدا در اولین شب ازدواج علی (ع) و زهرا (س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه (س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد.
پس از آن بود که حضرت زهرا (س) فرمود:
جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است، بازداشت.
3- فرمان پذیری و رعایت حق مدیریت شوهر در خانه:
البیت بیتک و المره زوجتک إفعل ما تشاء
علی جان! خانه، خانه توست و من همسر تو هستم، هر آنچه می خواهی انجام بده.
این پاسخ زهرای اطهر در جواب درخواست علی (علیه السلام) برای ورود عمر و ابوبکر به خانه و پس از ماجرای به آتش کشیدن در منزل و مصدوم شدن حضرت زهرا (س) است.
4- آرایش و زینت برای همسر
رسیدگی به وضع ظاهری به خاطر همسر از اصول زندگی یک زن و مرد مسلمان است و در زندگی علی (ع) و زهرا (س) نیز این اصل خود ر به خوبی نشان می دهد. نقل است پیامبر برای شب عروسی حضرت زهرا (س) دستور داد عطرهایی خوشبو تهیه کنند و زهرا (س) نیز در داخل خانه دائماً معطر بودند.
5- یاری رساندن به همسر
یا رسول الله هر دو دستم به علت آرد کردن گندم با آسیای دستی ورم کرده،زخم شده است.
دیشب را تا صبح به آرد کردن گندم مشغول بودم و علی نیز فرزندانم حسن وحسین را نگهداری می کرد.
و همین همراهی و دلجویی علی (ع) بود که زهرا (س) را در تحمل مصائب و مشکلات کارهای خانه یاری کرده و حتی تحمل زخم دست را هم بر او آسان می کرد. در آن سو هم هنگامی که علی (ع) از جهاد و جبهه جنگ برمی گشت، فاطمه (س) استقبال گرمی از او می کرد، شمشیر او را گرفته و می شست. در تمام فعالیتهای علی (ع) او را همراهی می کرد و نسبت به مسائل او و جامعه حساسیت نشان می داد و به این شکل با همراهی ، همفکری و رغبتی که در خود نشان می داد خستگیها و مرارتهای بیرون را از جسم و روح او دور می کرد.
6- حاکمیت روح عاطفی و نگاههای محبت آمیز در خانه
شیرین ترین اوقات زندگی ، لحظاتی است که انسان چشم به معشوق خود می دوزد و او را می نگرد و عاشقانه با او صحبت می کند و نهایت عشق و عاطفه خود را در کلام و نگاه ابراز می دارد.
زندگانی علی (ع) و زهرا (س) پر است از این لحظات عاشقانه و شیرین.
علی (ع) می گوید: ((دائماً به او می نگریستم و از دلم غم و اندوهها برطرف می شد.))
و فاطمه (س) خطاب به همسرش می گوید:
علی جان ! جانم فدای تو ! جان و روح من سپر بلای جان تو ! یا اباالحسن همواره با تو خواهم بود. چه در خیر و نیکی به سر ببری، چه در سختی ها و بلاها گرفتار شوی، همواره با تو خواهم بود.
و چه نیکو کلام خود را به اثبات رسانید و جان خویش را در طبق اخلاص نهاد و فدایی علی (ع) شد.
7- اهمیت دادن به تفریح، مزاح و شادی در روابط
اگر چه خانه علی و زهرا، کانون ساده زیستی، زهد، ایثار، انفاق، جهاد، سیاست، اندیشه، شجاعت و هزاران فضیلت دیگر بود و اگر چه آنها مظلوم ترین انسانهای عالم هستند و عمری پررنج و مصیبت داشتند !و لیکن زندگی آنان خالی از لحظات شیرین و دلپسند تفریح و شادی هم نبود. چرا که علی (ع) و زهرا (س) هم انسانند و انسان هم به شادی و تفریح احتیاج دارد،اما از آنجا که علی و زهار در بالاترین مراتب انسانیت قرار دارند، تفریح و شادیشان هم متناسب با روح متکاملشان و به دور از هر گونه، افراط و تفریط است.
مروری بر چند نمونه زیبا از زندگی سراسر زیبای این بزرگواران مؤید مطالب فوق است :
- در شب عروسی شان، اگر چه زنان دف می زنند و سرودهای شاد می خوانند، اما فضای مجلس خالی از تکبیر و سرودهای معنوی هم نیست.
- در صحنه ای دیگر زهرا (س) را مشاهده می کنیم که در حضور علی (ع) با فرزندش حسین مشغول بازی کردن است و به او می فرماید :
انت شبیها بأبی لست شبیها بعلی
تو به پدر من پیامبر شبیهی و به پدرت علی شباهتی نداری
و این موجب خنده و تبسم حضرت علی (ع) می شود.
- در جای دیگری علی (ع) و زهرا (س) را مشاهده می کنیم که به اتفاق به صحرا رفته اند و به هنگام خوردن خرما و در قالب گفتگو و مفاخره ای شنیدنی، تفریحی شیرین و دلپسند دارند.
علی (ع) می فرماید: ای فاطمه ! رسول خدا ، مرا بیشتر از تو دوست می دارد. و حضرت زهرا (س) پاسخ می گوید: از سخن تو تعجب می کنم ! آیا می شود پیامبر اکرم (ص) تو را بیش از من دوست داشته باشند، در حالیکه من میوه دل او و عضوی از پیکرش و شاخه ای از شاخسارش می باشم و غیر از من فرزندی ندارد.
پس از آن به نزد پیامبر رفتند و صحبتشان را در حضور پیامبر ادامه دادند، ابتدا فاطمه (س) پیش دستی کرده و عرض کرد:
ای رسول خدا ! کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوب تریم، من یا علی؟ رسول خدا (ص) فرمود:
تو به من محبوب تری و علی از تو برای من عزیزتر است !
و پس از آن باز هم علی (ع) است و زهرا (س) و مفاخره ای شیرین و شنیدنی :
علی (ع) : آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه باتقوایم؟
زهرا (س) : من نیز دختر خدیجه کبرایم
علی (ع) : من فخر کائناتم
زهرا (س) : من دختر کسی هستم که نزد خدا آنچنان گرامی شد که گویی به فاصله دو کمان یا نزدیکتر نسبت به پرودگارش قرار گرفت.
علی (ع) : خدمتگزارم جبرئیل است.
زهرا (س) : خطبه ام را در آسمان، راحیل خوانده است و خدمتگرارانم گروههای فرشتگان یکی پس از دیگری هستند.
علی (ع) : من در جایگاهی رفیع و بلند زاده شدم.
زهرا (س) : من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسری تو در آمدم...
علی (ع) : شیعیان من از دانشم می نگارند.
زهرا (س) : ظرف دانش شیعیان من نیز از دریای علمم لبریز می شود.
علی (ع) : من کسی هستم که خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالی است و من علی.
زهرا (س) : من نیز چنین ام، او فاطر است و من فاطمه.
و زندگی کوتاه علی (ع) و زهرا (س) پر است از این قطعات تاریخی و صحنه های زیبا و شنیدنی که نشانگر با نشاط و زیبا بودن زندگی ایشان است علیرغم تمام مشکلات و گرفتاریهای آنان.